وبلاگ :
عشقولانه هاي مريم زين العابديني
يادداشت :
داستان کوتاه خريد بستني در يک روز گرم تابستان
نظرات :
2
خصوصي ،
12
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
داداشي
آنکه مست آمد و دستي به دل ما زد و رفت
در اين خانه ندانم به چه سودا زد و رفت
خواست تنهايي مارا به رخ ما بکشد
تنه اي بر در اين خانه تنها زد و رفت